فهرست مطالب

Dental School - Volume:31 Issue: 2, 2013

Journal of Dental School
Volume:31 Issue: 2, 2013

  • تاریخ انتشار: 1392/06/31
  • تعداد عناوین: 8
|
  • بهشته ملک افضلی، امیر قاسمی، سیده سعیده محتوی پور، فائزه فتوحی اردکانی*، نیلوفر گودرزی، محمودرضا فریدونی صفحات 58-64
    سابقه و هدف
    در بازسازی دندان مسئله مقاومت در برابر شکستن از اهمیت برخوردار است. هدف مطالعه حاضر تعیین مقاومت در برابر شکست دندان های مولر شیری پالپوتومی شده پس ازترمیم با گلاس آینومر، آمالگام و کامپوزیت به دو روش ترمیم با و بدون Cusp reduction بود.
    مواد و روش ها
    در مطالعه تجربی آزمایشگاهی حاضر تعداد 60 دندان مولر شیری کشیده شده به صورت تصادفی در 6 گروه ده تایی قرار داده شدند و در همه آنها به جز گروه کنترل پالپوتومی به روش معمول و تهیه حفره MOD به گونه ای که عرض حفره در ناحیه ایسموس تراش دو سوم فاصله بین کاسپی باشد، انجام شد. سپس به ترتیب زیر ترمیم انجام گرفت: گروه اول با آمالگام Kerr همراه با 5/1 میلی متر کاسپ reduction، گروه دوم با کامپوزیت Z250 به صورت انله کامپوزیتی با پوشش کاسپی 5/1 میلی متر، گروه سوم مانند گروه دوم اما بدون کاسپ reduction. گروه چهارم مانند گروه سوم و با کامپوزیت Quixfil و گروه پنجم مانند دو گروه قبلی با گلاس آینومر. دندان های ترمیم شده ابتدا در دستگاه ترموسیکل، سپس در دستگاه Universal testing machine با سرعت نیم میلی متر در دقیقه تحت فشار قرار گرفتند و مقاومت در برابر شکست ثبت شده بین گروه ها مقایسه شد. از آزمون one way ANOVA برای آنالیز آماری استفاده گردید.
    یافته ها
    میانگین مقاومت در برابر شکست در گروه ها به ترتیب زیر بود: گروه شاهد (929/2001)، گروه آمالگام (749/904)، گروه کامپوزیت Z250 بدون reduction (736/1101)، گروه کامپوزیت Quixfil بدون reduction (185/1036)، گروه کامپوزیت Z250 با reduction (096/945) و گروه گلاس آینومر (313/850). تفاوت گروه کنترل با سایر گروه های مورد بررسی معنی دار (0001/0P<) و در سایر موارد تفاوت ها معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    اگرچه در هیچکدام از روش ها استحکام شکست به اندازه استحکام دندان های شیری سالم نبود، مقادیر به دست آمده در محدوده نیروهای نرمال جویدن قرار داشت.
    کلیدواژگان: استحکام شکست، پالپوتومی، مولر شیری، کامپوزیت، آمالگام، گلاس آینومر
  • میترا طبری، همایون علاقه مند، محمود ربیعی، ثریا خفری، سید مسعود سید احدی*، مهندس محمدرضا نیک پور صفحات 65-74
    سابقه و هدف
    برای پیشگیری از کم خونی فقر آهن، قطره آهن خوراکی از جمله ترکیبات ضروری است که در کودکان 24-6 ماهه توصیه می شود. از اشکالات این قطره ها، خطر بالقوه اروژن و کاهش ریزسختی مینای دندان شیری به علت اسیدیته بالای آن می باشد. به نظر می رسد ترکیب پودر نانوهیدروکسی آپاتیت/ کیتوزان و silicone oil با توجه به ویژگی های ساختاری اجزای آن، بتواند در تغییر ریزسختی و ساختار سطحی مینای دندان شیری موثر باشد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف اعمال ترکیب نانوهیدروکسی آپاتیت/ کیتوزان و silicon oil پس از مواجهه با قطره آهن و تعیین تاثیر آن بر تغییرات ریزسختی و ساختار سطحی دندان شیری ناشی از مصرف قطره آهن صورت پذیرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه آزمایشگاهی، 30 دندان شیری قدامی جمع آوری و به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. درگروه اول پس از 5 دقیقه مواجهه با قطره آهن، ترکیب پودر نانوهیدروکسی آپاتیت/ کیتوزان و silicone oil به مدت 10 دقیقه روی دندان اثر داده شد و در گروه دوم پس از تاثیر ترکیب پودر نانوهیدروکسی آپاتیت/ کیتوزان و silicone oil دندان ها تحت تاثیر قطره آهن قرار گرفتند. تغییرات ریزسختی در هر گروه با آزمون Wilcoxon one sample or Sign test و بین دو گروه با آزمون Mann Whitney U آنالیز شد. گروه سوم هم به منظور بررسی کیفی سطح نمونه ها با میکروسکوپ الکترونی (SEM) مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    در گروه اول مواجهه با قطره آهن ریزسختی مینای دندان را در گروه اول تا 44% میزان اولیه کاهش داد (001/0P<). استفاده از ترکیب مورد مطالعه بعد از مواجهه با قطره آهن به طور معناداری ریزسختی مینا را تا 3% میزان اولیه افزایش داد (006/0P=). استفاده از ترکیب مورد مطالعه قبل از مواجهه با قطره اهن به طور معناداری ریزسختی مینا را تا 2% میزان اولیه افزایش داد (023/0P=). بین دو روش از نظر آماری تفاوت معناداری گزارش نشد (74/0P=).
    نتیجه گیری
    مواجهه با قطره آهن ریزسختی مینای دندان را به شدت کاهش می دهد. استفاده از ترکیب Silicone oil و پودر نانو هیدروکسی آپاتیت/ کیتوزان در گروه اول 3% و در گروه دوم 2% در جلوگیری از کاهش ریزسختی مینای دندان شیری موثر می باشد. مقادیر تعیین شده در مقایسه با مقادیر مربوط به قطره آهن به تنهایی از نظر بالینی ارزشمند می باشند.
    کلیدواژگان: نانو هیدروکسی آپاتیت، کیتوزان، اروژن دندانی، ریزسختی، مینای دندان شیری، قطره آهن
  • محمدعلی مزینی، نویسنده مسئول: سید امید دیانت*، سینا آزادنیا، مصطفی آلام، صدیقه مومن خانی صفحات 75-81
    سابقه و هدف
    پرکردن کانال ریشه، از مهم ترین قسمت های درمان ریشه است که با هدف سیل کامل و سه بعدی کانال و جلوگیری از ریزنشت و ورود مجدد و رشد میکروارگانیسم به کانال انجام می پذیرد. تاکنون مواد و تکنیک های مختلفی جهت پرکردن کانال ریشه مورد استفاده قرارگرفته اند. از میان ویژگی های مواد و تکنیک های پرکردگی، همواره سیل آپیکالی ریشه اهمیت اساسی داشته است. تحقیق حاضر با هدف مقایسه ریزنشت اپیکالی سه تکنیک پرکننده کانال شامل تکنیک حامل ترمافیل و سیلر Adseal، تکنیک تراکم جانبی با گوتاپرکا و سیلر Adseal و تکنیک تراکم جانبی با رزیلون و اپی فانی به روش نفوذ رنگ صورت پذیرفت.
    مواد و روش ها
    مطالعه تجربی آزمایشگاهی حاضر بر روی 51 نمونه دندان انسانی تک کاناله قدامی صورت گرفت. دندان ها استریل شده، بعد از قطع تاج، کانال ها با روش Crown-down آماده شدند. دندان ها به طور اتفاقی برای هر تکنیک به سه گروه مساوی 15 تایی تقسیم شدند و 6 دندان در گروه های کنترل مثبت و منفی گذاشته شدند. گروه اول: حامل ترمافیل و سیلر Adseal، گروه دوم: تکنیک تراکم جانبی با گوتاپرکا و سیلر Adseal، گروه سوم: تراکم جانبی با رزیلون و اپی فانی میزان ریزنشت به وسیله روش نفوذ رنگ اندازه گیری شده، داده ها توسط آزمون ANOVA مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
    یافته ها
    گوتاپرکا با سیلر Adseal کمترین میزان ریزنشت اپیکالی (27/4±46/6 میلی متر)، رزیلون با سیلر اپی فانی بیشترین میزان میانگین ریزنشت (03/3±47/13 میلی متر) و ترمافیل با سیلر Adseal میزان میانگین ریزنشت اپیکالی بیشتری را نسبت به گوتاپرکا و سیلر Aseal (49/4±43/8 میلی متر) نشان داد. آنالیز آماری نشان داد که تفاوت معنی داری بین ریزنشت اپیکالی در بین سه گروه وجود دارد (0001/0P=). ن
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که گوتاپرکا با سیلر Adseal کمترین میزان ریزنشت اپیکالی، رزیلون با سیلر اپی فانی بیشترین میزان میانگین ریزنشت اپیکالی و ترمافیل با سیلر Adseal میزانی بین دو تکنیک قبلی داشت.
    کلیدواژگان: رزیلون، اپی فانی، ریزنشت اپیکال، گوتاپرکای ترمافیل، سیلر Adseal، نفوذ رنگ
  • هنگامه اشراف، طناز نقلاچی، نویسنده مسئول: محمدعلی کتابی * صفحات 82-88
    سابقه و هدف
    کنترل درد در دندانپزشکی بویژه در رشته اندودنتیکس از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از آنجا که دردهای اندو به دنبال درمان ریشه در دندان های وایتال ارتباط نزدیکی با واکنش های التهابی دارند و بالا رفتن میزان پروستاگلاندین ها در ضایعات التهابی حاد گزارش شده اند، بنابراین داروهای مهارکننده سیکلواکسیژناز تاثیر مهمی در کاهش التهاب و رفع درد دارند. آنزیم COX دارای دو ایزوفورم COX-1 و COX-2 است که داروهای ضدالتهاب رایج مهارکننده هر دو ایزوفورم می باشند. در سال های اخیر مطالعاتی روی داروهای مهارکننده اختصاصی COX-2 صورت گرفته که مدیاتورهای التهابی دردزائی که عمدتا از آن منشا می گیرند را بلوک می کنند. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی پیش دارویی Celecoxib در مقایسه با پلاسبو در میزان درد بعد از درمان ریشه با استفاده از مقیاس VASطراحی و اجرا گردید.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت کار آزمایی بالینی دوسوکور صورت گرفت، تعداد 30 بیمار با میانگین سنی (18 تا 57 سال) با درد شدید در مقیاس VAS بصورت تصادفی در یکی از دو گروه مصرف کننده دارویی 400 میلی گرمCelecoxib و پلاسبوقرار گرفتند. داروها نیم ساعت پیش از شروع درمان ریشه تجویز گردیدند. از بیماران خواسته شد تا درد خود را پیش از شروع درمان، بلافاصله پس از درمان و درفواصل 4، 8، 12، 24 و 48 ساعتی پس از درمان ریشه روی نمودار VAS علامت گذاری نمایند.
    یافته ها
    در این مطالعه، اختلاف معنی داری میان اثرات ضددردی پیش داروئی با Celecoxib و پلاسبو در کاهش درد بعد از درمان در هیچ یک از ساعات مشاهده نشد (05/0P>).
    نتیجه گیری
    با توجه به عدم وجود اختلاف معنی دار میان گروه های مورد مطالعه پیش داروئی با Celecoxib به منظور کاهش درد پس از درمان، خصوصا در بیماران دارای مشکلات گوارشی توصیه نمی شود.
    کلیدواژگان: پلاسبو، پیش دارویی، درد پس از درمان، درمان ریشه، سلکوکسیب، نمودار VAS
  • هومن زرعکانی، نفیسه کریمی، سیف الله صدریا، نویسنده مسئول: امیر فیاض * صفحات 89-96
    سابقه و هدف
    تحقیقات گذشته نشان داده اند که کست های گچی دندانپزشکی، می توانند از طریق جایگزینی 10 درصد از حجم آب اندازه گیری شده، با محلول هیپوکلریت سدیم 25/5 درصد، گندزدایی شوند. هدف از این پژوهش، بررسی مقایسه ای برخی از خصوصیات فیزیکی مدل های گچی بود که از جایگزینی چنین محلولی، به جای آب مقطر، حاصل می شوند.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی تعداد 45 نمونه مدل گچی شامل: گروه اول- مدل های گچی حاصل از اختلاط 300 گرم پودر گچ و 94 میلی مترمکعب آب مقطر، گروه دوم- مدل های گچی حاصل از اختلاط 300 گرم پودر گچ و 94 میلی مترمکعب محلول رقیق شده هیپوکلریت سدیم 5/0 درصد، گروه سوم- مدل های گچی حاصل از اختلاط 300 گرم پودر گچ و 90 میلی مترمکعب آب مقطر، تهیه و آزمون های سه گانه شامل زمان گیرش، انبساط ناشی از گیرش و استحکام فشاری بر روی مدل ها صورت گرفته، نتایج حاصل با هم مقایسه شدند. کلیه آزمون های صورت گرفته براساس پیشنهادات ارائه شده در استاندارد انجمن دندانپزشکی آمریکا (Specification No:25-ADA) صورت پذیرفتند. نتایج بدست آمده به نرم افزار SPSS وارد شدند. از آزمون های واریانس (ANOVA) جهت مقایسه سه گروه و از آزمون Tukey جهت مقایسه دو به دو استفاده شد.
    یافته ها
    جایگزینی هیپوکلریت سدیم به جای آب مقطر، از نظر آماری منجر به کاهش معنی دار، در مدت زمان گیرش (با میانگین کاهش 515 ثانیه) گردید و استحکام فشاری نمونه ها افزایش پیدا کرد (با میانگین افزایش 06/4 مگاپاسکال). زمان گیرش در آزمونه های گروه دوم، از زمان گیرش در نمونه های گروه سوم نیز کوتاه تر بود ولی در انبساط ناشی از گیرش نمونه ها، تفاوت بارزی به لحاظ آماری مشاهده نگردید.
    نتیجه گیری
    این جایگزینی می تواند بدون بر جای گذاشتن اثرات نامطلوب بر زمان گیرش، انبساط ناشی از گیرش و استحکام فشاری کست های گچی دندانپزشکی، روش موثر و مناسبی برای گندزدایی آنها، در لابراتوارها باشد.
    کلیدواژگان: گچ دندانی، گند زدایی، هیپوکلریت سدیم، زمان گیرش، انبساط ناشی از گیرش، استحکام فشاری
  • ساینا شمس زاده، وقارالدین اخوان زنجانی، مریم مفیدی*، مریم عبده تبریزی، صنمبر یزدانی صفحات 97-103
    سابقه و هدف
    علیرغم پیشرفت های فراوان در مورد کامپوزیت های دندانی، استفاده از این مواد با تردیدهایی در زمینه خصوصیات مکانیکی از جمله استحکام خمشی همراه می باشد. از طرفی، با توجه به معرفی مواد کامپوزیتی مختلف، لزوم مقایسه خصوصیات مکانیکی این مواد مانند استحکام خمشی بیش از پیش احساس می گردد. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف تعیین استحکام خمشی 12 نوع کامپوزیت مختلف انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    در مطالعه تجربی آزمایشگاهی حاضر، 120 نمونه از 12 نوع کامپوزیت تهیه شدند. نمونه ها با استفاده از مولد و بر اساس استاندارد 4049 تهیه شده، سپس توسط دستگاه SMT با سرعت اعمال نیروی 25/0±75/0 میلی متر در دقیقه تحت آزمون خمش سه نقطه ای قرار گرفتند. اطلاعات بدست آمده توسط آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و Scheffe مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح آماری کمتر از 05/0 معنادار برآورد گردید.
    یافته ها
    استحکام خمشی نمونه های کامپوزیتی از نظر آماری متفاوت بود (0001/0P<). مقایسه دوبه دوی گروه های کامپوزیتی در موارد زیر معنی دار بود: Artemis و Swiss TEC (004/0P<)، Venus و Swiss TEC (02/0P<)،Charisma و Swiss TEC (0001/0P<)،Charisma و Spectrum (03/0P<)،Artemis و Z250 (0001/0P<)،Synergy و Z250 (007/0P<)،Point 4 و Z250 (02/0P<)، CermaX و Z250 (02/0P<)،Venus و Z250 (001/0P<)، Charisma و Z250 (0001/0P<)، Charisma و Tetric Ceram (03/0P<).
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد تمام کامپوزیت های مورد مطالعه حداقل استحکام خمشی بر اساس استاندارد ISO 4049 داشته اند که از محدوده 0/134 مگاپاسکال برای کامپوزیت Charisma تا 0/263 مگاپاسکال برای کامپوزیت Z250 متغیر بود. استفاده از کامپوزیت های Tetric Ceram، Spectrum، Swiss TEC و Z250 به دلیل استحکام خمشی بالا در ترمیم های دارای استرس زیاد توصیه می گردد
    کلیدواژگان: استحکام خمشی، کامپوزیت، خصوصیات مکانیکی
  • سارا توسلی حجتی، محمد مهدوی، فائزه حمزه، محمدباقر رضوانی، فاطمه احمدیان بابکی*، حوریه صادری، محمد جواد خرازی فرد صفحات 104-111
    سابقه و هدف
    ایجاد یک لایه بر سطوح آینه ها با استفاده از علم نانوتکنولوژی، موجب ایجاد خاصیت خود تمیزشوندگی در سطح آینه ها شده، به علاوه نانو ذراتی چون دی اکسید تیتانیوم، هنگام قرار گیری در مقابل نور ماوراء بنفش، دارای خواص ضد میکروبی می باشند. هدف از این مطالعه بررسی اثر پوشش نانودی اکسیدتیتانیوم بر خاصیت خود تمیز شوندگی آینه های دندانپزشکی از دید دندانپزشک و خواص ضد باکتریایی آنها بر باکتری استرپتوکوک موتانس واستافیلوکوک اورئوس بود.
    مواد و روش ها
    برای انجام این مطالعه آزمایشگاهی، فیلم های نانوساختاردی اکسید تیتانیوم با استفاده از روش Sole-Gel Dip Coating، بر روی سطح نیمی از آینه های دندانپزشکی پوشش دهی شدند. برای انجام آزمون خود تمیز شوندگی، 45 آینه معمولی و 45 آینه با پوشش نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم کدگذاری شدند. طی تراش دندان با توربین برای بیمار توسط دندانپزشک، دوجفت آینه مورد نظر مقایسه و پرسشنامه تکمیل گردید. نظرات 9 کلینیسین که هریک این کار را برای 5 بیمار انجام داده بودند، جمع آوری شد. برای انجام آزمون ضد میکروبی، محلول دارای غلظت نیم مک فارلن و محلول صد برابر رقیق تر آن از هریک از سوش های باکتریایی مزبور تهیه شد و میزان 50 میکرولیتر از هریک از رقت های تهیه شده در ناحیه مرکزی سطح آینه ها از هریک از گروه ها چکانده شد. در بازه های زمانی 30، 60، 90 و 120 دقیقه پس از قرارگیری آینه ها تحت نور ماوراء بنفش (هر بازه زمانی، سه عدد آینه از هر گروه) در ظرف حاوی 5 میلی لیتر آب مقطر غوطه ور شدند. سپس میزان 50 میکرولیتر از محلول فوق در محیط کشت بلاد آگار جهت شمارش کلونی قرار داده شده، پس از 24 ساعت تعداد کلونی ها شمارش گردید. آزمون آماری T با سطح معنی داری 01/0 جهت بررسی میکروبی و در بخش بهبود دید آزمون های توزیع نرمال (NPar Tests) و آزمون Friedman برای مقایسه دو گروه انجام شدند.
    یافته ها
    بین آینه معمولی و آینه با پوشش نانودی اکسید تیتانیوم تحت تابش نور ماوراء بنفش از نظر خواص آنتی باکتریال در مورد باکتری استرپتوکوک موتانس و استافیلوکوک اورئوس تفاوت معنی داری مشاهده نشد(05/0< P). بین آینه معمولی و آینه با پوشش نانودی اکسید تیتانیوم از نظر بهبود دید کلینیکی از نظر دندانپزشکان، تفاوت معنی داری مشاهده نشد(05/0< P).
    نتیجه گیری
    آینه دندانپزشکی با پوشش نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم از نظر خاصیت خود تمیز شوندگی و از نظر خواص ضد میکروبی ارجحیتی نسبت به آینه معمولی ندارد.
    کلیدواژگان: آینه دندانپزشکی، نانوذرات، دی اکسید تیتانیوم، خود تمیز شوندگی، ضد باکتری، مواد پوشش دهنده
  • جمیله بیگم طاهری، سمیه عظیمی*، حامد مرتضوی، سمیه بابایی، محمدرضا ترحمی صفحات 113-116
    سابقه و هدف
    سندرم Ectrodactyly– Ectodermal dysplasia Clefting (EEC) مجموعه نادری از اختلالات است. این سندرم با سه تظاهر ویژه که عبارتند از اکتروداکتیلی، اکتودرمال دیسپلازی و شکاف کام و لب شناخته می شود. گزارش حاضر با هدف معرفی نمونه ای از این سندرم با تظاهرات اصلی و علائم دهانی آن در نژاد ایرانی ارائه گردید. مورد: در گزارش حاضر دختری 20 ساله با سه تظاهر کلاسیک این سندرم در نژاد ایرانی معرفی گردید. بروز همزمان این سه ویژگی در یک بیمار پدیده نادری است که می توان آن را در حد یک و نیم مورد به ازای هر یک صد میلیون تولد تخمین زد.
    نتیجه گیری
    این اختلال از نقطه نظر دندانی قابل توجه بوده، به نظر می رسد آگاهی دندانپزشکان از مشکلات دندانی این بیماری ضروری است.
    کلیدواژگان: اکتروداکتیلی، اکتودرمال دیسپلازی، شکاف کام ولب، تظاهرات دهانی، مشکلات دندانی
|
  • Dr. Beheshteh Malek Afzali, Dr. Amir Ghassemi, Dr. Saeedeh Mohtavipour, Dr. Faezeh Fotouhi Ardakani *, Dr. Niloofar Goodarzi, Dr. Mahmoud Reza Fereydooni Pages 58-64
    Objective
    Resistance to fracture is a critical issue when it comes to tooth restoration. The purpose of this study was to evaluate the fracture resistance of pulpotomized primary molars restored with glass ionomer (GI), amalgam and composite resin with and without cusp reduction.
    Methods
    In this in-vitro experimental study, 60 extracted primary teeth were randomly divided into 6 groups of 10. In all groups except for the control group, conventional pulpotomy and MOD cavity preparation were performed in a way that the cavity isthmus width was equal to two-third of the inter cuspal distance. Group 1 teeth were restored with Kerr amalgam and underwent 1.5 mm cusp reduction, group 2 received Z250 composite resin onlay with 1.5 mm cuspal coverage, group 3 was restored similar to group 2 but without cusp reduction, group 4 was restored as group 3 but with Quixfil composite and group 5 was restored just like the former two groups but with GI. The restored teeth underwent thermocycling and were subjected to Universal Testing Machine with a crosshead speed of 0.5 mm/min. The recorded fracture resistance of specimens was compared. One-way ANOVA was used for statistical analysis.
    Results
    The mean fracture resistance was 2001.929 in the control group, 904.749 in the amalgam group, 1101.736 in Z250 composite with no cusp reduction group, 1036.185 in the Quixfil composite with no cusp reduction, 945.096 in the Z250 composite with cusp reduction and 850.313 in the GI group. The difference between the control group and other understudy groups was statistically significant (P<0.0001) but other differences were not statistically meaningful.
    Conclusion
    Although in none of the groups the fracture strength was equal to that of intact primary teeth, the obtained values were within the normal range of masticatory forces.
    Keywords: Fracture strength, Pulpotomy, Primary molar, Composite, Amalgam, Glass ionomer
  • Dr. Mitra Tabari, Dr. Homayoun Alaghemand, Dr. Mahmoud Rabiee*, Dr. Sorayya Pages 65-74
    Objective
    Oral iron drops are recommended for children aged 6-24 months to prevent iron-deficiency anemia. However, their use is associated with the potential risk of erosion and microhardness reduction of primary teeth enamel due to their high acidity. It seems that the combination of silicone oil, nano-hydroxyapatite and chitosan powder may be able to improve the microhardness and surface structure of primary teeth enamel. This study sought to assess the effect of silicone oil plus nano-hydroxyapatite/chitosan on the changed microhardness and surface structure of primary teeth enamel after exposure to iron drop.
    Methods
    In this in-vitro study, 30 anterior deciduous teeth were collected and randomly divided into 3 groups. In the first group, samples were exposed to iron drop for 5min and then treated with nano-hydroxyapatite/chitosan and silicone oil for 10min. In the second group, specimens were first treated with the mentioned compound and then exposed to iron drop. Microhardness changes were compared in each group using Wilcoxon one sample or Sign test and between the two groups using Mann Whitney U test. The third group specimens were observed with a scanning electron microscope (SEM) to assess their surface texture and quality.
    Results
    In the first group, iron drop exposure decreased enamel microhardness by 44% of the baseline value (P<0.001). Application of the understudy compound after iron drop exposure significantly increased enamel microhardness by 3% of the baseline value (P=0.006). Use of the mentioned compound before iron drop exposure significantly increased enamel microhardness by 2% of the baseline value (P=0.023). No statistically significant difference was found between the two groups (P=0.74).
    Conclusion
    Iron drop exposure significantly decreased enamel microhardness. Use of silicone oil and nano-hydroxyapatite/chitosan powder caused 3% and 2% increase in enamel microhardness in the first and 2nd group, respectively. These values, compared to the effect of iron drop exposure are clinically significant.
    Keywords: Silicone oil, Nano, hydroxyapatite, chitosan, Dental erosion, Microhardness, Primary teeth enamel, Iron drop
  • Dr. Mohammad, Ali Mozayeni, R. Omid Dianat*, Dr. Sina Azadnia, Dr. Mostafa Alam, Dr. Sedighe Momenkhani Pages 75-81
    Objective
    Root canal obturation is an important step in endodontic therapy aiming at achieving a complete three-dimensional seal of the canal and preventing microleakage, reentry or growth of microorganisms in the root canal system. Several techniques and materials are available for root canal filling. Achieving an apical seal is among the most important characteristics of filling materials. This study aimed to compare apical microleakage of three different canal obturation techniques of Thermafil/Adseal, lateral condensation with gutta percha/Adseal and lateral condensation with Resilon/Epiphany using dye penetration method.
    Methods
    This experimental study was conducted on 51 anterior single-rooted human teeth. The teeth were sterilized, the crowns were cut and canals were prepared using the crown-down technique. The teeth were randomly divided into 3 groups of 15 each for the three techniques and 6 teeth were assigned to positive and negative control groups. The first group roots were filled with Thermafil/Adseal, the second group received gutta percha/Adseal with lateral condensation technique and group 3 teeth roots were filled with Resilon/Epiphany using lateral condensation technique. Microleakage was measured using dye penetration technique. Data were statistically analyzed using ANOVA.
    Results
    Gutta percha/Adseal had the lowest (6.46±4.27 mm) and Resilon/Epiphany had the highest (13.47±3.03 mm) apical microleakage. Thermafil/Adseal showed higher mean apical microleakage than gutta percha/Adseal (8.43±4.49 mm). Statistical analysis revealed significant differences in apical microleakage among the three groups (P=0.0001).
    Conclusion
    The results showed that gutta percha/Adseal had the lowest and Resilon/Epiphany had the highest mean apical microleakage. The microleakage of Thermafil/Adseal ranked second.
    Keywords: Resilon, Epiphany, Apical microleakage, Thermafil gutta percha, Adseal sealer, Dye penetration
  • Dr. Hengameh Ashraf, Dr. Tanaz Naghlachi, Dr. Mohammad, Ali Ketabi * Pages 82-88
    Objective
    Pain control in dentistry especially endodontics is particularly important. Endodontic pain following root canal therapy (RCT) of vital teeth is closely correlated with inflammatory reactions. Increased level of prostaglandins has been reported in acute inflammatory reactions. Thus, cyclooxygenase-inhibiting drugs have a significant effect on reducing pain and inflammation. COX enzyme has two isoforms of COX-1 and COX-2. The conventional anti-inflammatory drugs inhibit both isoforms. In the recent years, COX-2 specific inhibitors have been the subject of extensive investigations. These inhibitors block the pain-inducing inflammatory mediators that are mostly derived from COX-2. The aim of this study was to compare the efficacy of prophylactic Celecoxib and a placebo in reducing post-endodontic pain using Visual Analog Scale (VAS).
    Methods
    This double blind clinical trial was conducted on 30 patients with a mean age of 18 to 57 yrs. complaining of severe pain based on VAS. The subjects were randomly assigned to two groups of 400mg Celecoxib and the placebo. Drugs were administered 30 min prior to root canal therapy. Patients were asked to keep a pain diary and mark their degree of pain on a VAS chart before the initiation of treatment, immediately after treatment and at 4, 8, 12, 24 and 48 hours post-treatment.
    Results
    No significant difference was found between the analgesic effects of prophylactic Celecoxib and the placebo in any of the understudy time points (P>0.05).
    Conclusion
    Considering the absence of a significant difference between the two groups, prophylactic Celecoxib is not recommended for post-endodontic pain reduction especially in cases with gastrointestinal (GI) problems.
    Keywords: Placebo, Prophylactic, Post, endodontic pain, Root canal therapy, Celecoxib, VAS chart
  • Dr. Hooman Zaraakani, Dr. Nafiseh Karimi, Dr. Seyfollah Sadria, Corresponding Author: Dr. Amir Fayyaz * Pages 89-96
    Objective
    Previous studies have demonstrated that dental stone casts can be disinfected by replacing 10v% of required water with 5.25% sodium hypochlorite solution. This comparative study evaluated physical properties of dental stone models produced by replacing distilled water with sodium hypochlorite.
    Methods
    In this in-vitro experimental study, a total of 45 dental stone models were produced in the following 3 groups. Group A included stone models fabricated by mixing 300g gypsum powder and 94 mm3 distilled water. Group B comprised of stone models produced by mixing 300 g gypsum powder and 94 mm3 diluted 0.5% sodium hypochlorite solution. The third group (C) included specimens produced by mixing 300 g gypsum powder and 90 mm3 distilled water. Setting time, setting expansion and compressive strength of specimens were measured and compared. All tests were carried out according to ADA Specification No.25. Obtained results were entered SPSS software. ANOVA was applied for the comparison of 3 groups and Tukey’s test was used for pair wise comparison.
    Results
    Replacing distilled water with sodium hypochlorite caused a statistically significant reduction in setting time (mean reduction of 515 s) and increased the compressive strength of samples (mean increase of 4.06 MPa). Setting time in group 2 specimens was shorter than that in group 3 samples but no statistically significant difference was noted in setting expansion of samples in the 3 groups.
    Conclusion
    Replacement of distilled water with sodium hypochlorite had no adverse effect on setting time, setting expansion or compressive strength of dental stone casts and thus can be used as a suitable method for disinfection of casts in dental laboratories.
    Keywords: Dental stone, Disinfection, Sodium hypochlorite, Setting time, Setting expansion, Compressive strength
  • Dr. Sayna Shamszadeh, Dr. Vaghareddin Akhavan Zanjani, Dr. Maryam Mofidi*, Dr. Maryam Abdo Tabrizi, Dr. Sanambar Yazdani Pages 97-103
  • Dr. Sara Tavassoli Hojjati, Dr. Mohammad Mahdavi, Dr. Faezeh Hamzeh, Dr. Mohammad Bagher Rezvani, Dr. Fatemeh Ahmadian Babaki*, Dr. Hooriyeh Saderi, Dr. Mohammad Javad Kharazifard Pages 104-111
    Objective
    Surface coating of dental mirrors using nanotechnology has been done to render them self-cleaning properties. Nano-scaled titanium dioxide particles (TiO2)show antimicrobial properties when exposed to ultra-violet (UV) light. The aim of this study was to evaluate the effect of surface coating of dental mirrors with nano titanium dioxide on their self-cleaning (from dentists’ perspective) and antibacterial properties against Streptococcus mutans and Staphylococcus aureus.
    Methods
    In this laboratory study, nanostructured titanium dioxide films were used for surface coating of half the understudy dental mirrors using sol-gel dip coating technique. To assess the self-cleaning property, 45 conventional and 45 nano TiO2 coated mirrors were coded. The two types of dental mirrors were compared by dentists during cavity preparation with a high speed hand piece and the related questionnaire was filled out. The opinions of 9 clinicians each comparing the dental mirrors on 5 patients were collected. For antimicrobial testing, a 0.5 McFarland standard of microbial suspension and 100 times dilution of the solution were prepared of the two understudy microorganisms; 50 μldrop of each dilute was transferred to the center of each dental mirror in the two groups. Dental mirrors were exposed to UV light for 30, 60, 90 and 120 min (3 mirrors in each group for each time period) and then immersed in 5ml of distilled water. Next, 50μl of the mentioned solution was cultured on blood agar culture medium. Number of colonies was counted after 24h. T-test with a significance level of 0.01 was used for microbial evaluation. Normal distribution tests (NPAR tests) were used for the assessment of improved vision and Friedman test was applied for comparison of the two groups.
    Results
    No statistically significant difference was found between the two groups in terms of antibacterial properties against S. mutans and S. aureus (P>0.05). No significant difference existed between the two types of mirrors in terms of clinical vision improvement from the dentists’ perspectives (P>0.05).
    Conclusion
    Nano TiO2 coated mirrors did not have any superiority over the conventional types in terms of self-cleaning or antimicrobial properties.
    Keywords: Dental mirror, Nanoparticles, Titanium dioxide, Self, cleaning property, Antibacterial, Coating materials
  • Dr. Jamile Beygom Taheri, Dr. Somayyeh Azimi *, Dr. Hamed Mortazavi, Dr. Somayyeh Babaee, Dr. Mohammad, Reza Tarahhomi Pages 113-116